نقد و پژوهش

تحلیل بیتی از شعر بیدل

(توسط اکرام بسیم شاعر و نویسنده)

برهم نزنی سلسلهٔ نازِ کریمان                       محتاج‌شدنْ بی کرمی نیست در این‌جا

          بیدل

می‌دانیم که برای انجام هرکاری زمینه‌ای نیاز است.

افراد کریم و با سخاوت برای این که از کرم و سخای خویش کار بگیرند به وجود نیازمندان، نیازمندند. اگر در جامعه فرد فقیری وجود نداشته باشد، سخای سخاوتمندان روی دست شان باد می‌کند.

از این زاویه که نگاه کنیم، این طبقهٔ فرودست است که با پذیرفتن هدیهٔ ثروتمندان به ایشان کمک می‌کند که احساس رضایت کنند و یا به عنوان آدم‌هایی دستگیر شناخته شوند و حتی پُز بدهند. 

در همین عید قربان اگر فقراء نباشند این حجم از گوشت‌های قربانی را چه کسی بخورد تا ثوابش به پای قربانی‌کننده نوشته شود؟

یکی از شگردهای بیدل جابه‌جاکردن جایگاه علت و معلول است. این جابه‌جایی را با چنان ظرافتی انجام می‌دهد که خواننده انگشت‌بردهان می‌ماند.

او در بیت بالا همین مسئله را خاطرنشان می‌سازد. میگوید نفسِ محتاج‌بودنْ خالی از بخشش و کرم نیست. محتاجان با بخششِ احتیاجِ خود به اغنیاء لطف می‌کنند.

در دنیای امروز اگر این بخشش از سوی فقراء انجام نشود، سخاوتمندان خود دست‌به‌کار می‌شوند تا اول ایجاد فقر کنند، تا بعداً در قسمت فقرزدایی بتوانند سخای خود را مصرف نمایند.

نگاه کنید به جامعهٔ بین‌الملل که افغانستان را رها کرد تا فقیر شود و حالا باز دارد ظاهراً کمک می‌کند که فقری را که خود موجدش بوده، پوشش بدهد. پس اگر جامعهٔ فقیر افغانستان نباشد، موسسات ملی و بین‌المللی در مقابل چه فعالیتی به کارمندان خود معاش پرداخت کنند و به شکل‌های مختلف فخر بفروشند؟

انصافاً بد نیست اشاره شود که بخشی از علل فقر و بدبختی ما دیگران‌اند و سهم خود ما نیز در این رابطه غیر قابل اغماض است.

نظر دهید